مطالب این بخش جمع آوری شده از مراکز و مؤسسات مختلف پاسخگویی می باشد و بعضا ممکن است با دیدگاه و نظرات این مؤسسه (تحقیقاتی حضرت ولی عصر (عج)) یکسان نباشد.
و طبیعتا مسئولیت پاسخ هایی ارائه شده با مراکز پاسخ دهنده می باشد.

  کد مطلب:44908 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:42

آيا درست است كه عده اي مي گويند خلافت پس از عثمان به معاويه مي رسد و نه به حضرت علي (ع ) ؟
بـراي بـررسـي صحت ادعاي فوق , بايد شخصيت معاويه وتاريخ زندگاني اورا, مورد بررسي قرار دهـيـم :او از خـانـدان بـنـي امـيـه مـي بـاشد و پدرش ابي سفيان قائد و پيشواي مشركان قريش درجنگهايي است كه با پيامبر (ص ) برپا كردند . (1) مادرش در مكه به فسق و زنامشهور بود (2) و ايـن هـمـان زنـي اسـت كه از شدت كينه وحقدي كه در دل به واسطه كشته شدن نزديكانش در جنگ بدر توسط مسلمانان داشت , جگر حمزه را در جنگ احد به دندان كشيد و پس از آن به هند جـگـرخـوار شهره شد . بنا به نقل ابن ابي الحديد , زمخشري مفسر بزرگ اهل سنت در كتاب ربيع الابـرار نـوشـته است : نطفه معاويه را بر چهار كس نسبت داده اند : سافر بن ابي عمرو ـ عماره بن وليد ـ عباس بن عبدالمطلب و صباح جوان خوش قيافه زيبائي كه هند او را ( براي عمل ناشايست ) بسوي خود خواند . (3)معاويه و پدرش ابي سفيان و مادرش هند , همه در روز فتح مكه به اجبار اسلام راپذيرفتند و از مولفه قلوبهم ( كساني كه به وسيله پرداخت مقداري از زكات دلهاشان را به طـرف اسـلام مـايل مي گردانند ) (4) محسوب مي گردند .(5)معاويه بسيار جاه طلب و رياست پـرسـت بـود و شـايد بتوان بغض شديد او را نسبت به اميرالمومنين (ع ) و خروجش بر امام بر حق مـسـلـمانان , به حب رياست او و نيزكشتن برادرش حنظله و دايي اش وليد بن عتبه و بسياري از عموزادگانش به دست حضرت علي در جنگ بدر منسوب داشت .(6) معاويه در زمان خليفه اول همراه با برادرش يزيدكه فرماندهي سپاه را داشت به دمشق عازم شد و هنگامي كه خبر مرگ يزيد بـه خـلـيـفـه دوم رسيد , معاويه را به امارت شام منصوب كرد (7) و تا زمان خلافت حضرت علي (ع )امـير شام بود و در اين هنگام از بيعت با اميرالمومنين (ع ) خودداري كرد و برخليفه مشروع و مـورد قـبـول مسلمانان خروج كرد و به بهانه خونخواهي خليفه مقتول ( عثمان ) جنگهايي به راه انـداخـت كـه در جـريان آن خون عده بسيار زيادي ازمسلمانان بر زمين ريخت تا سرانجام در اثر تـوطئه خوارج حضرت علي (ع ) به شهادت رسيد و خلافت به امام حسن (ع ) رسيد .معاويه بر امام حـسـن (ع ) هـم خـروج كـرد و ادعاي خلافت خود را رسما مطرح كرد . امام حسن (ع ) با توجه به شـرايـط ويژه اي كه پيش آمده بود صلاح را در آن ديد كه براي جلوگيري از فتنه بيشتر و ريخته نشدن خون بيشتري از مسلمانان , طي صلح نامه اي ,به طور مشروط خلافت را به معاويه بسپارد . (8) مـعاويه در دوران خود دست به مواردخلاف شرع و ايجاد بدعت هاي زيادي زد كه الحاق زياد بن ابيه به برادري خود , (9)كشتن چهل تن از صحابه مهاجر و انصار , (10) دستور به سب ( دشنام دادن ) شـخـصـيـت بـزرگي , مانند اميرالمومنين (ع ) بر روي منابر (11) ( كه پيامبر سب كردن حـضـرت عـلـي (ع ) را سـب كـردن خـود بـه شـمـار آورده بـود), بـرگزيدن فرزند خود يزيد به ولايـتعهدي همانند پادشاهان (12) و ... از آن جمله مي باشند .حال با توجه به اين موارد تاريخي آيا ادعـاي حـقانيت خلافت او ( كه نه با اجماع وشوراي مسلمانان و نه با نص پيامبر (ص ) و نه با هيچ روش عـقـلانـي ديـگر ثابت شده است , بلكه فقط از طريق سركشي و خروج و فتنه گري خلافت اسـلامـي را بـه چـنـگ آورده )ادعايي باطل و پنداري واهي بيش نمي باشد ؟ آيا به راستي چنين شخصي شايستگي منصب عظيم جانشين رسول خدا (ص ) را دارد ؟ يا آنكه به اتفاق مفسران شيعه و سـني آيه تطهير در شان او نازل گشته است ؟ و دقيقا به همين جهت است كه وقتي ابراهيم بن سـويـد از امـام حـنـبـل مـي پرسد : خلفاي رسول اللّه (ص ) چه كساني هستند ؟ امام حنبل جواب مي دهد : ابوبكر , عمر, عثمان , علي (ع ). و زماني كه ابراهيم از معاويه سوال مي كند , امام حنبل در جـواب مـي گـويـد : بـا وجود علي (ع ) كسي را شايستگي خلافت نيست . (13)همچنين برخي از محدثان و بزرگان درباره معاويه نظر داده اند :بسياري از محدثان از قول ابن عباس نقل كرده اند كـه گـفت : روزي من به همراه عده اي از اطفال مشغول بازي بودم كه پيامبر اكرم (ص ) تشريف آوردنـد و مـن خود را پشت ديواري مخفي نمودم . حضرت مرا يافتند و فرمودند : برو معاويه را به سـوي مـن بـخـوان . ابـن عباس مي گويد : برگشتم و به پيامبر (ص ) عرض كردم كه او مشغول خـوردن اسـت . در ايـن هـنـگـام رسـول اكـرم (ص ) فـرمـود : خـداونـد هـيـچـگـاه او را سـيـر نـگـرداند.(14)همچنين نقل شده كه پيامبر(ص ) دائما معاويه را لعن مي كرد ومي فرمود: هرگاه مـعـاويـه را بـر روي مـنـبـر مـن ديـديـد او را بـكـشـيـد . (15) دانـشـمند بزرگ اهل سنت ابن ابـي الحديدمي نويسد : در نزد مشايخ ما , معاويه در دين خود مورد اتهام و به كفر و زندقه منسوب اسـت و چيزهايي از او نقل شده كه متضمن كفر و تعرض به نبي اكرم (ص ) است و برفرض كه هيچ يـك از اينها صحيح نباشد , همين كه با امام برحق مسلمانان حضرت علي (ع ) به محاربه برخاسته است , در حكم كردن به فساد او كافي است . (16) ابن مسعودمي گويد : براي هر چيز آفتي است و آفـت اين دين بني اميه است . (17) گروهي ازمفسران , شجره ملعونه اي را كه قرآن مي فرمايد, به بـنـي امـيه تفسير كرده اند . (18)خليفه دوم نيز درباره معاويه مي گفت : او كسراي عرب است . (19) و حقا كه رسم وآيين پادشاهي را اولين بار معاويه در خلافت اسلامي وارد كرد .

پاسخ به شبهات اهل سنت
مركز پژوهشهاي اسلامي صدا و سيما 1- شـرح نـهج البلاغه , ابن ابي الحديد, ج 1, ص 334.2- همان منبع , ص 336.3- اصول كافي , ج 5, ص 550.4- الـمـيـزان , ج 9, ص 311.5- اسـد الـغابه في معرفه الصحابه , محمد بن عبدالكريم بن عـبدالواحد شيباني معروف به ابن اثير,

مطالب این بخش جمع آوری شده از مراکز و مؤسسات مختلف پاسخگویی می باشد و بعضا ممکن است با دیدگاه و نظرات این مؤسسه (تحقیقاتی حضرت ولی عصر (عج)) یکسان نباشد.
و طبیعتا مسئولیت پاسخ هایی ارائه شده با مراکز پاسخ دهنده می باشد.